در بخش دوم از مجموعه مقالات مرتبط با پرونده پژوهشی "تجربه چالشهای مدیریت و راهبری نرخ ارز در اقتصاد جهان"، به تبیین و بررسی مولفههایی که از بروز اشتباهات بانکداران مرکزی در حوزه مدیریت ارزی جلوگیری مینماید میپردازیم. شناخت عواملی که مانع از بروز اشتباهات بانکداران مرکزی در حوزه مدیریت ارزی میشود.
شفافیت عملکرد بانک مرکزی، شاه کلید عبور از اشتباهات در مدیریت نرخ ارز
شفافیت بانک مرکزی، اغلب به عنوان وجود اطلاعات متقارن فیمابین بانک مرکزی و بخش خصوصی تعریف شده و درجه شفافیت بانک مرکزی، معمولا با میزان اطلاعات منتشر شده برای عموم اندازهگیری میشود. در حقیقت، شفافیت بدان معنی است که بانک مرکزی با فراهم کردن شرایط لازم، مطالعات مربوط به استراتژیها، ارزیابیها و تصمیمهای سیاستی خود را به شیوههای روشن و به موقع، در اختیار عموم مردم و بازارها قرار دهد. امروزه، بسیاری از کشورها، شفافیت را جز اولویتهای اصلی و به عنوان یک امر حیاتی و مهم به ویژه برای تحقق چارچوب و اثرگذاری سیاست پولی، برقراری ارتباط موثر با مردم و مسئولیتپذیری در نظر میگیرند. به عنوان مثال، هر چه تلاش بانک مرکزی در انتشار پیشبینیهای مولفههای کلان اقتصاد داخلی و خارجی بیشتر باشد، تاثیر آن بر سیاستگذاری پولی و ارزی بهتر خواهد بود و در این میان، فعالان اقتصادی نیز بیشتر به پیشبینیهای منتشره متمرکز شده و به اطلاعات غیررسمی خود، اهمیت کمتری میدهد. بدین ترتیب، روشن بودن عملکرد بانک مرکزی و ارزیابی منظم از تحولات اقتصادی در درک نحوه واکنش بانک مرکزی به شوکهای پولی و ارزی توسط فعالان بازار و شهروندان یک کشور و افزایش اثربخشی و کارایی سیاستها، کمک شایانی میکند. همچنین شفافیت بیشتر، امکان تفسیر و پیشبینی فعالیتهای بانک مرکزی و دستیابی به اهداف سیاستی را در افقهای زمانی میانمدت و بلندمدت فراهم کرده و بر مبنای شفافیت بیشتر، انتظارات پولی و ارزی بازار نیز میتواند به شیوهای موثرتر و دقیقتر، شکل بگیرد.
با افزایش شفافیت، نااطمینانی در مورد درک اقتصادی سیاستگذاران و مقامات پولی کاهش یافته که این موضوع، به کاهش خطاهای پیشبینی، وقوع تورشهای غیرمنتظره و تغییرپذیری انتظاری منجر میشود. در حقیقت، افزایش شفافیت و انتشار پیشبینیهای بانک مرکزی، به عملکرد بهتر مولفههای کلان مالی و اقتصادی یک کشور میانجامد، زیرا اطلاعات منتشره، نااطمینانی فعالان بخش خصوصی را در مورد مقاصد بانک مرکزی به طور چشمگیری کاهش میدهد و همین امر موجب میشود که تصمیمسازان این نهاد، با آرامش و تمرکز بیشتر و بهتری نسبت به طراحی رویکردها و الگوهای موثر پولی و ارزی اقدام ورزیده و بدین ترتیب، علاوه بر اینکه از وقوع بحرانهای ناشی از نقص دادهها و نامتقارن بودن اطلاعات در اختیار صاحبان کسبوکارها جلوگیری مینمایند، در مقابل بروز بسیاری از اشتباهات فاحش و اساسی خود در نظام مالی، اقتصادی و بانکی، مانعتراشی میکنند.
به همین دلیل است که در دهههای اخیر، به ویژه پس از وقوع بحرانهای ارزی اواخر دهه ۹۰ میلادی و سالهای اول هزاره جدید در اقصی نقاط جهان، بسیاری از بانکهای مرکزی هم در کشورهای صنعتی و پیشرفته و هم در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور، استراتژی ارتباطی و شفافیت سیاستهای پولی و ارزی خود را تقویت کرده و ارتقا بخشیدهاند. در واقع این امر بانکداران مرکزی را قادر ساخته تا تصمیمات پولی و ارزی خود را در چارچوب نهادی مشخص به صورت صریحتر و واضحتری اتخاذ کرده و بدین ترتیب با این شفافیت عملکردی، در بهبود وضعیت مولفههای کلان مالی خود به ویژه متغیرهایی نظیر نرخ تورم، نرخ اشتغال و سطح تراز تجارت خارجی، موفق عمل کنند.
تبیین اثر شفافیت عملیاتی بانک مرکزی بر مدیریت نوسانات ارزی
مسئله تبیین اثر شفافیت بانک مرکزی بر مدیریت نوسانات ارزی، مسئلهای چندبُعدی است که مقامات پولی و سیاستگذاران کلان اقتصادی کشورها میبایست با دقت و اهتمام ویژه به همه ابعاد این امر و اثری که میتواند بر علاوه بر تغییرات نرخ ارز، بر سایر مولفههای کلان مالی داخلی و خارجی یک کشور داشته باشد، عمل کند. اساسا شفافیت بیشتر میتواند سودمند باشد. زیرا در یک اقتصاد بدون نقص بازار، نبود عدم تقارن اطلاعاتی و بروز شفافیت کامل، جامعه را در آستانه یک حد مطلوب رفاهی قرار میدهد. لذا شفافیت در مورد ترجیحات بانک مرکزی، پیشبینی سیاستهای پولی را برای فعالان مالی، بانکی و اقتصادی تسهیل میکند.
با این حال، در بُعد دیگر این امر، گزارشگری اهداف بانک مرکزی و افشای شوکهای اقتصادی میتواند بر انتظارات تورمی تاثیر گذاشته و نرخ تورم را با تغییرات ناگهانی بیشتری همراه کند که این چالش، تشدید سوءبرداشتها را منجر خواهد شد. علاوه بر این، بانک مرکزی در شرایط اجرای سیاست تثبیت نرخ ارز، عاقلانه نیست اعلام کند که اندوختههای خارجیاش، رو به کاهش است. زیرا این امر امکان بروز حملات احتکارآمیز و اقدامات عملیات روانی در بازار را افزایش میدهد. به همین دلیل است گاهی اوقات از بانکداران مرکزی خواسته میشود در حفظ و کنترل اطلاعات مرتبط با چالشها و مشکلات نقدینگی بانکهای تجاری، محتاطانه عمل کنند و با افشای اختیاری و بیمهابای دادهها و اطلاعات، موجبات اثرگذاری زیانبار اطلاعات بر ثبات مالی جامعه را فراهم نکنند. اگرچه گزارشگری اطلاعات قبل از وقوع بحرانها، به صورت اشکال، جداول، نمودارها و راهنماهای نظاممند در مورد اندوختههای خارجی و مشکلات نقدینگی، میتواند رفتار محتاطانه را ترغیب کرده، سبب کاهش احتمال نوسانات و تغییرات ناگهانی ارزی شود. این تناقضات و تفاوتهای مشاهده شده در خروجی مدلهای اندازهگیری در باب نحوه و چگونگی رابطه بین شفافیت و نوسانات ارزی، مسئلهای است که موجب شده با توجه به اینکه از ابتدای هزاره جدید، بسیاری از نهادهای پولی و بانکی مرکزی در کشورهای مختلف، نرخ شفافیت عملکردی خود را افزایش دهند، اما هنوز این بحث در محافل مختلف وجود دارد که آیا چنین اقدامی یک پیشرفت اقتصادی محسوب میشود و یا خیر؟ به طور دقیقتر، برخی مطالعات و پژوهشی علمی و معتبر صورت گرفته نشان میدهد که در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته، ارتقا شفافیت عملیاتی بانک مرکزی به افزایش نوسانات نرخ ارز منجر میشود و نگرانی افشای اطلاعات بیشتر از سوی بانک مرکزی، باعث ایجاد سردرگمی در میان سرمایهگذاران و معاملهگران شده و در نتیجه، نوسانات نرخ ارز را افزایش میدهد، اما از آنجا که شفافیت بانک مرکزی، تاثیرات مثبتی بر دیگر متغیرهای کلان مالی و اقتصادی در اینگونه از کشورها دارد، همچنان اجرای این استراتژی در اقتصادهای صنعتی، پیشرفته و توسعهیافته، مطلوبیت ایجاد میکند. در مقابل، در بخش دیگری از پژوهشهای معتبر صورت گرفته مشاهده شده که تاثیر مثبت ارتقا شفافیت عملکردی بانک مرکزی بر نوسانات نرخ ارز در کشورهایی با انعطافپذیری پایین قیمتها در بازار کالا و خدمات، بیشتر بوده و بانک مرکزی توانسته با افشای اهداف سیاستگذاری ارزی خود، موجبات بازگشت ثبات به اقتصاد داخلی را فراهم کند. لذا به نظر میرسد که موفقیت یا عدم موفقیت در کاهش نوسانات ارزی از طریق شفافیت عملکردی بانک مرکزی، بستگی معناداری با ویژگیهای بنیادین و ساختاری اقتصاد داخلی یک کشور دارد.
ارتقا سطح استقلال عملکردی بانک مرکزی و اثر آن بر بهبود رویکردهای مدیریت نرخ ارز
مهمترین ابزار و سلاح حفاظتی در برابر پیامدهای منفی ناشی از اشتباهات حاصل از سیاستگذاریهای غلط و ناکارآمد اقتصادی، مالی، بانکی و ارزی دولتها در جهان، اتخاذ یک سیاست پولی مستقل یکپارچه و فراگیر عملیاتی است که هدف آن حفظ و بهبود وضعیت مولفههای کلان اقتصاد داخلی و بینالمللی و هموارسازی نوسانات کوتاهمدت در بازارهای پولی، بانکی و ارزی است. در حقیقت، پذیرش هویت مستقل تصمیمساز و عملگرای بانکداران مرکزی در اقتصادهای کوچک و بزرگ جهان و عدم مداخلات غیرکارشناسانه، فراقانونی و چالشآفرین دولتهای وقت، به کاهش اشتباهات مدیران بانک مرکزی یک کشور و بهبود رویکردهای مدیریت ارزی کمک شایان خواهد کرد.
در حقیقت، به استناد پژوهشهای علمی و منابع معتبر آکادمیک، در کشورهایی که در بحث اتخاذ و به کارگیری نظامهای سیاستگذاری ارزی، توان عملیاتی حقیقی بانکداران مرکزی در راستای تعیین اهداف و استقرار رژیمهای نرخ ارز و به کارگیری ابزارهای سیاست ارزی به شکل مستقل و بدون مداخله دولت، محدود و تا حد زیادی غیرممکن بوده است، سیاستگذاریهای پولی و ارزی شورای حکام فدرال بانکهای این کشورها به جای امکان ایفای نقش مهم تثبیتکنندگی، تشدید شوکهای منفی ارزی وارده به اقتصاد داخلی خود را به خصوص در زمان بروز بحرانهای منطقهای و جهانی موجب شده است. لذا به هیچ عنوان نمیتوان از مولفه حیاتی استقلال عملیاتی بانک مرکزی به عنوان مانع مهمی در راستای جلوگیری از بروز اشتباهات بانکداران مرکزی در حوزه مدیریت ارزی، چشمپوشی کرد.
تنوع منابع درآمدی دولت، کمک سیاستگذار مالی به مقامات پولی در راستای بهینگی ارزی
در اقتصادی مانند ایران، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و توسعه بخشهای غیرنفتی میتواند به ایجاد ثبات اقتصادی کمک کند. سرمایهگذاری در بخشهای فناوری، کشاورزی و گردشگری میتواند به افزایش درآمدهای ارزی کشور منجر شود و در نتیجه آن، بانک مرکزی میتواند با درصد خطای کمتری با مدیریت موثر سیاستهای پولی و ارزی به مدیریت نقدینگی و کنترل تورم بپردازد. برآیند چنین شرایطی، یعنی ایجاد یک نظام ارزی پایدار و شفاف، که شامل تعیین نرخ ارز بر اساس عرضه و تقاضا باشد، قطعا به کاهش نوسانات ارزی در یک اقتصاد کمک قابل توجهی خواهد کرد.
تقویت دیپلماسی مالی و اقتصادی و اثر آن بر کارآمدی مدیریت نرخ ارز
عامل مهم دیگر در جلوگیری از بروز خطاهای قابل توجه بانکداران مرکزی در حوزه مدیریت ارزی، تقویت دیپلماسی مالی و اقتصادی است. در حقیقت، بهبود روابط با کشورهای دیگر و جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند به تقویت اقتصاد و کاهش فشار بر بازار ارز کمک کند. در واقع، توافقات تجاری با کشورهای همسایه و دیگر کشورها میتواند منابع ارزی بیشتری را به یک اقتصاد وارد کرده و در عین حال، افزایش شفافیت در باب اطلاعرسانی دقیق و به موقع بانک مرکزی به شهروندان یک کشور درباره سیاستهای بینالمللی اقتصادی و ارزی، میتواند اعتماد عمومی را افزایش داده و به کاهش انتظارات تورمی کمک کند.
نظر شما